آلبوم سیاه همچون اعماق آفریقای خودم، احمد شاملو

«سیاه همچون اعماق آفریقای خودم» نام ترجمه و اجرای اشعاری از لنگستون هیوز با صدای «احمد شاملو» است که در سال ۱۳۶۲ توسط «انتشارات ابتکار» برای نخستین بار منتشر شده است.

«جیمز لنگستون هیوز»، (متولد ۱ فوریه ۱۹۰۲ جابلین میسوری وفات ۲۲ مه‌ ۱۹۷۶ نیویورک) شاعر، داستان ‌نویس، نمایشنامه‌ نویس، داستان‌ کوتاه‌ نویس، و نوشتارنویس از سیاه‌ پوستان آمریکایی بود. او بیش‌ تر به دلیل کارش در رنسانس هارلم نامدار است.

اصیل ترین کوشش وی از میان بردن تعمیم‌ های نادرست و برداشت‌ های قالبی مربوط به سیاهان بود که نخست از سفیدپوستان نشات می‌گرفت و آنگاه بر زبان سیاه پوستان جاری می‌شد.

یکی از مهم ترین شگردهای شعری «جیمز لنگستون هیوز» به کار گرفتن وزن و آهنگ موسیقی «آمریکایی ـ آفریقایی» است. در بسیاری از اشعارش آهنگ جاز ملایم، جاز تند، جاز ناب و بوگی ووگی احساس می‌شود. در برخی از آن ‌ها نیز چند شگرد را درهم آمیخته آوازهای خیابانی و جاز و پاره‌ای از گفتارهای روزمرهٔ مردم را یکجا به کار گرفته‌ است. از نه سالگی که نخستین بار جاز ملایم را شنید به ایجاد پیوند میان شعر و موسیقی علاقه‌ مند شد. نخستین دفتر شعرش با نام «جاز ملایم خسته» که به سال ۱۹۲۵ نشر یافت سرشار از این کوشش است. مایهٔ اصلی این اشعار ترکیبی است نامتجانس از وزن و آهنگ، گرمی و هیجان، زهرخند و اشک. وی در این اشعار کوشیده ‌است با کلمات همان حالاتی را بیان کند که خوانندگان جاز ملایم با نوای موسیقی، ایما و اشاره، و حرکات صورت بیان می‌کنند. اما جاز ناب، به دلیل آهنگین تر بودن و داشتن امکانات موسیقایی گسترده تر برایش جاذبه ‌ای بیش از جاز ملایم داشت.

بخشی از آلبوم «سیاه همچون اعماق آفریقای خودم»:
هر کجا که باشد برای من یکسان است، در اسکله های «سیرالئون»، در پنبه زارهای «آلاباما»، در معادن الماس «کیمبرلی»، در تپه های قهوه زار «هاییتی»، در موزستانهای «آمریکای مرکزی»، در خیابان های «هارلم»، در شهرهای «مراکش» و «ترابلس»، سیاه استثمار شده و کتک خورده و غارت شده، گلوله خورده به قتل رسیده است. خون جاری شده تا به صورت «دلار»، «پوند»، «فرانک»، «پزتا»، «لیر» درآید و بهره کشان را بهره برتر کند، خونی که دیگر به رگ های من باز نمی گردد.

پس آن بهتر که خون من در جوی های عمیق انقلاب جریان یابد، و حرص و آزی را که پروایی ندارد از «سیرالئون»، «کیمبرلی»، «آلاباما»، «هاییتی»، «آمریکای مرکزی»، «هارلم»، «مراکش»، «ترابلس» و از سراسر سرزمین های سیاهان در همه جا بیرون براند.

پس آن بهتر که خون من با خون تمامی کارگران مبارز دنیا یکی شود تا هر سرزمینی از چنگال غارتگران دلار، غارتگران پوند، غارتگران فرانک، غارتگران پزتا، غارتگران لیر، غارتگران زندگی آزاد شود تا زحمت کشان جهان با رخساره های سیاه، سفید، زیتونی و زرد و قهوه ای یگانه شوند و پرچم خون را که هرگز به زیر نخواهد آمد برافرازند.

بگذارید این وطن دوباره وطن شود. بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود، بگذارید پیشاهنگ دشت شود و در  آنجا که آزاده است منزلگاهی بجوید. این وطن هرگز برای من وطن نبود.


برگرفته از جلد و متن اثر، ویکیپدیا فارسی ۱، ۲ و تارنمای آفتاب


دانلود برگردان «کاست» به «سی دی» از مدیافایر
تمامی کاورها به صورت مخفی در درون پوشه می باشند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد